کد مطلب:148523 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:170

روایات دیگر در پیوند معنوی پیامبر و حسین
1- جابر می گوید: به حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله رفتم دیدم حسن و حسین علیهماالسلام را به پشت گرفته و می فرماید: «نیكو شتری است شتر شما و نیكو سواره ی مساوی هستید شما.» [1] .

2- ابو سعید خدری می گوید: با عده ای در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله بودیم، در ضمن گفتگو دیدیم پیامبر صلی الله علیه و آله به طرف راست و چپ خود نگاه می كند، چون چنین دیدیم برخاستیم، هنگام خروج نزدیك در، حضرت فاطمه علیهاالسلام را دیدیم، علی علیه السلام به او فرمود: «در این وقت


چطور به اینجا آمده ای؟ گفت: حسن و حسین از بامداد تا حال نیستند، گمانم نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله باشند.»

علی علیه السلام فرمود: «آنها آنجایند، به خانه برگرد، اكنون اگر رسول خدا تو را ببیند، آزرده خاطر می شود.»

اتفاقا پیامبر صلی الله علیه و آله سخنان آنان را شنید و با پیراهن بیرون آمد و به فاطمه علیهاالسلام فرمود: «چه چیز موجب شده در این وقت (گویا بعد از ظهر هوای گرم بوده است) سراسیمه به اینجا آمده ای؟

فاطمه علیهاالسلام عرض كرد: «ای رسول خدا پسرانت حسن و حسین را تاكنون ندیده ام، از نزدم رفتند و دیگر پیدا نشدند، گمان می برم نزد شما باشند و بسیار در این مورد هراسناكم».

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «ای فاطمه خداوند ولی و یاور و نگهبان آنها است، به خواست خدا آسیبی به آنها نرسیده است برگرد به خانه، ما سزاوارتر هستیم كه به دنبال آنها بگردیم.»

فاطمه علیهاالسلام به خانه برگشت، پیامبر صلی الله علیه و آله به یك سو و علی علیه السلام بسوی دیگر حركت كرده و به جستجوی آنها پرداختند.

پس از جستجو دیدند حسن و حسین علیهماالسلام كنار باغی هستند كه تابش خورشید آنها را داغ كرده و یكی از آنها در برابر خورشید ایستاده و برای دیگر سایه ساخته است، بی اختیار اشك از چشمان پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام سرازیر شد، آنها را در آغوش گرفتند و بوسیدند، سپس پیامبر صلی الله علیه و آله حسن علیه السلام را به دوش راست و حسین علیه السلام را به دوش چپ گرفت و به طرف خانه برگشت، هوا به قدری گرم بود كه پیامبر صلی الله علیه و آله


گامش را به روی گام قبل می گذاشت تا از حرارت ریگ، كمتر آسیب ببیند و دلش نیامد كه آن دو كودك، خودشان راه بیایند و آزرده شوند، آنها را با آن حال حفظ كرد تا به منزل رساند. [2] .


[1] تاريخ ابن عساكر، ج 4، ص 207، ذخائر طبري، ص 132.

[2] مناقب ابن مغازلي، ص 377.